پرش لینک ها
شهر های پارچه بافی ایران

شهرهای پارچه بافی ایران

شهرهای پارچه بافی ایران

پوشاک همیشه جزئی از زندگی انسان‌ها بوده است. وارد دوره‌های تمدنی که می‌شویم، سبک لباس‌ها و پارچه‌ها متنوع‌تر هم می‌شود. آسیا در طول تاریخ به پارچه‌های مرغوب و خوش نقش و نگارش معروف بوده است. ایران هم همیشه جزئی از جاده ابریشم بوده و همواره پارچه‌های متنوعی در آن داد و ستد میشد. با اینکه پارچه سریع تجزیه می‌شود و مثل سفال و سنگ ماندگاری ندارد، تکه‌های اندکی از پارچه‌های دوران باستان هنوز برایمان به جا مانده که ثابت می‌کند از همان دوران، ایرانیان در انتخاب پارچه‌هایشان وسواس داشتند و از پارچه‌های مرغوب استفاده می‌کردند!

حتّی امروزه هم با دیدن لباس‌های گران قیمت محلی می‌توانیم به این نتیجه برسیم که چقدر کیفیت و زیبایی پارچه برای ایرانیان اهمیت دارد. ایرانیان از همان ابتدا به اندازه‌ای به طراحی لباس دقت می‌کردند که لباس‌های محلی اطلاعات فردی صاحب لباس را بیان می‌کرد!

در این متن قرار نیست از تاریخچه پارچه بگوییم، بلکه می‌خواهیم ببینیم هر کدام از شهرهای ایران به چه پارچه‌ای معروف شده‌اند؟ این قضیه بیشتر از همه در تهیه سوغاتی به ما کمک می‌کند. باعث می‌شود بدانیم از هر شهری چه جنس پارچه‌ای تهیه کنیم؟ تهیه پارچه‌های از شهرهایی که آن را تولید می‌کنند، باعث می‌شود هم از کیفیت آنچه می‌خریم و هم از قیمت محصول مطمئن باشیم. مثل همیشه هم تأکید می‌کنیم آنچه نوشته شده همه ماجرا نیست و بدون شک در نقاط دیگر ایران هم ممکن است صنایع نساجی با کیفیت به راه باشد، امّا آنچه گفته شده صرفا بخشی از ماجراست. بنابراین، با این مقدمه برویم سراغ شهرهای پارچه‌بافی ایران.

خوزستان

شوشتری‌ها (دارالملک قدیم خوزستان) به پاره‌های ابریشمی و نخی‌شان مشهور بودند. بازار بزازان شوشتر بسیار معروف بود و دیبای شوشتری طرفداران بسیاری داشت. امّا در نزدیکی خوزستان، بغداد، محله‌ای با نام عَتّابیه بود که به بافت پارچه ابریشمی معروف شده بود؛ پارچه‌هایی مثل صوف، موج‌دار، مخطط که رنگ‌های متنوعی هم داشتند. این پارچه‌ها چون در محله عَتّابیه تولید می‌شود، به جامه عتابی هم معروف بود.

بنابراین، خوزستان یکی از مراکز مهم صنعت بافندگی محسوب میشد و به جز شوشتر، شوش، ایذه، قرقوب، بَصُنّی و طیب از دیگر مراکز بافندگی دوران گذشته بودند.

طبرستان و پارچه‌های ابریشمی

منطقه طبرستان که تقریبا مازندران امروزی و بخش‌هایی از گرگان و گیلان رو شامل می‌شد، به لباس‌های پشمی، نخی و ابریشمی‌اش معروف شده بود، به عنوان مثال، در رودان طبرستان که شهرکی کوهستانی بود، جامه‌های پشمین سرخ رنگ می‌بافتند و به گرگان هم می‌بردند. علاوه بر این‌ها، طیلسان‌ها (بالاپوش ضخیم) و پارچه‌های درشت باف هم از طبرستان به مناطق مختلف جهان از جمله مکه، می‌بردند.

به جز مواردی که گفته شد در گرگان روسری‌های ابریشمی وجود داشت که از آنها به یمن هم می‌بردند، همچنین لباس‌های ابریشمی سیاه و وقایه (نوعی لباس ابریشمی و پنبه‌ای)، دیبا و کژین (پارچه ابریشمی کم بها) گرگان هم در دنیا معروف شده بود. اگر دقت کنید، هنوز هم در لباس‌های سنتی این مناطق، از این پارچه‌ها یافت می‌شود. علاوه بر این‌ها، بند شلوار ارمنی هم با ابریشم طبرستان بافته می‌شد!

استان فارس و پاره های شاهانه

جنس لباس پادشاهان با لباس مردم عادی فرق داشت. پاره جامه پادشاه از پارچه‌های گران قیمت و اعلا انتخاب میشد و معمولا زربفت بود. فارس یکی از مراکزی بودکه پارچه‌های زربفت لباس پادشاهان را در آنجا می‌بافتند. علاوه بر پارچه اعلا، روی آن نام پادشاه یا سلطان را هم قلاب دوزی می‌کردند که اختصاصی‌تر شود.

بهترین پارچه‌های فارس در توج یا توز (شهری نزدیک کازرون) بود. در فسا هم انواع زری‌ها را برای پادشاه می‌بافتند و نامش را هم با رنگ‌های سبز و آبی، شبیه پر طاووس روی پارچه نقش می‌کردند. امّا شیراز به پاره‌های لطیفی معروف بود که با آن قبا می‌بافتند؛ نوعی از پارچه که امروزه به آن گارسی می‌گویند. علاوه بر گارسی، زری و خز (پارچه از ابریشم خام) از دیگر منسوجات شیراز بود.

خوارزم

خوارزم در گذشته منطقه بسیار مهمی محسوب می‌شده و با توجه به نقشه امروز، تقریبا بخش‌هایی از استان‌های شمال شرقی ایران را شامل می‌شود. این منطقه بافته‌هایی از جنس پنبه و پشم و ابریشم داشته است و به لباس‌های زنانه، مقنعه‌های نخی و ابریشمی و همچنین پارچه‌های رنگارنگ شهرت داشته است.

این پارچه‌های مرغوب هم به سراسر جهان منتقل می‌شد.

سایر شهرها

علاوه بر شهرهایی که نام بردیم، طوس به شلواربندها، جوراب‌ها و عباهای مرغوبش و بم به منسوجات پنبه‌ای شهرت داشت. البته طیلسان‌های بلند حاشیه‌دار و دستارهای بم هم به اندازه‌ای نفیس بود که به دورترین سرزمین‌های خراسان، عراق و مصر صادر می‌شد.

قزوین و اصفهان به عباهای خوش دوختشان معروف بودند و پارچه‌های حریر و پرنیان ساری به اندازه‌ای معروف بود که به همه جا صادر می‌شد.
در کتاب حدودالعالم آمده که در ناحیۀ آذرآبادگان (آذربایجان امروزی)، ارمینیه و اران، جامه‌های صوف، رودینه، پنبه و شلواربند تولید می‌کردند.

در آمل، جامۀ کتان و دستارهای خیش (درشت‌باف) و دستارچه‌های زربفت و کیمخته (پاپوش سنتی) محبوب بودند و در ری، پارچه‌های بُرد و طیلسان‌های پشمین در جهان اسلام مشهور شده بودند.

سخن آخر

این شهرت و رونق پارچه‌های ایرانی تا عصر صفویان هم ادامه داشت، امّا بعد از آن چون روابط اقتصادی، بازرگانی و نظامی ایران با سرزمین‌های اروپایی بیشتر شد، به مرور محصولات و منسوجات اروپایی به ایران راه پیدا کردند و ورود این کالای خارجی، باعث بی‌رونق شدن بازارها و محصولات داخل ایران شد. تولید پارچه در کارگاه‌های بافندگی خانگی و بازاری جای جای این سرزمین کاهش پیدا کرد.

در طرف مقابل، پارچه‌های خارجی چنان بازارها را پر کرده بود که در اصفهان، پایتخت آن زمان صفویان، راسته بازاری مخصوص پارچه‌های ماهوت انگلستان وجود داشت و بین مردم به بازار لندنی فروشان معروف شده بود. این واردات پارچه از کشورهای اروپایی ادامه پیدا کرد تا در دوره قاجار به اوج خودش رسید.
بنابراین، شواهد تاریخی به ما می‌گویند روزگاری ایران از قطب‌های تولید پارچه محسوب می‌شد و محصولاتش را به دنیا صادر می‌کرد، بر خلاف امروز که اجناس و پارچه‌های امروزی را به عنوان محصولات باکیفیت می‌شناسیم. امیدواریم روزگاری آن رونق و کیفیت به بازارهای داخلی ایران بازگردد.

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.
صفحه اصلی
حساب کاربری
سبدخرید
جستجو